ه ـ یکی از شخصیت هایی که استادجعفری پیرامون افکار و اندیشه های او مطالعات دقیقی داشت ، برتراند راسل (1970 ـ 1872 م ) فیلسوف انگلیسی بود. او بر دو اثر راسل ، شامل : « گفتگوهای راسل با وودرو وایتBertrand Russell speaks his mind» و«برگزیده افکار راسل Bertrand Russell"s Best»، نقد و حواشی سودمندی نوشت و به طور منصفانه ، آراء وی را در مسائل مختلف مورد بررسی قرار داد. شایان ذکر است که برای اولین بار در سال 1342 خورشیدی بین محمدتقی جعفری و برتراند راسل ، مکاتبات علمی برقرار و پس از آن ، چندین نامه پیرامون مسائل فلسفی و ریاضی میان آن ها ردّ و بدل شد. |
![]() |
و ـ در سال 1997 میلادی ، با اوج گرفتن بحث های مربوط به طرح ژنوم انسانی و امکانات آن در زمینه هایی مثل همانندسازی ، سازمان یونسکو از ایشان درخواست کرد با مطالعه و تحقیق پیرامون موضوعات مربوط به آن ، نظر خویش را اعلام دارد. بحث ها و انتقادات جالب استاد در این زمینه ، در قالب اثری به نام «طرح ژنوم انسانی» به حلیه طبع آراسته شده است . ایشان با وجود حمایت از پیشرفت علم و تأکید بر مفید بودن طرح ژنوم در اصلاح گیاهان ، دفع نواقص و بیماری های انسان و حیوان ، هشدارهای جدی را نیز در زمینه آزاد گذاشتن بیش از حد فعالیت های مربوط به این طرح ابراز کرده اند. ز ـ از دیگر نکات مهم در افکار استاد جعفری ، اهتمام و توجه به ایجاد یک «فرهنگ جامع جهانی» است . او در این باره چنین گفته است : منظور ما از فرهنگ جهانی، همه پدیده ها و عناصر و فعالیت های فرهنگی مردم جوامع دنیا نیست، زیرا در بطن هر جامعه ای مصادیق معیّنی برای حقایق فرهنگی وجود دارد که مخصوص آن جامعه و محصول سرگذشت تاریخی و محیطی و ارتباطات متنوع مردم آن جامعه با خویشتن ، مذهب ، جهان هستی و همنوعان خود است . |
|
ح ـ طرح بحث و گفتگو میان ادیان الهی ، در راستای یک زندگی مسالمت آمیز و برقراری تفاهم زیستی انسان در قرن جدید، از دیگر ابتکارات ایشان محسوب می شود . وی این موضوع را برای نخستین بار در سال 1362 خورشیدی در حضور جمعی از متفکران اسلامی و آلمانی هم چون : پروفسور هانس کونگ ، پروفسور فان اس ، پروفسور دایبر ، پروفسور مایر و ... مطرح کرده، اظهار داشت: |
![]() |
اگر ما پیروان ادیان آسمانی بتوانیم در متن دین فطری الهی که به وسیله حضرت ابراهیم(ع) مطرح شده، تفاهم به وجود بیاوریم ، قطعاً جامع مشترک آن ادیان را مورد پذیرش قرار داده، می توانیم همزیستی معقولی داشته باشیم . به نظر می رسد، استاد جعفری مدافعی پیشرو در بحث و گفتگو میان ادیان با جهت گیری ضروری و سازنده «همزیستی معقول» بود. وی نظریه خود را دوباره در دی ماه سال 1374 خورشیدی در کنفرانس بین المللی اسلام و مسیحیت در کشور سوئیس ، تحت عنوان : «تجدید نظر در دین جهانی ابراهیمی برای هماهنگی اهل کتاب و توجه آنان به یک وحدت عالی»، مطرح نموده و به صورت علمی ، آن را تبیین و تشریح کرد. ط ـ یکی از مباحث بسیار مهمی که در طول حیات خویش به آن می اندیشید، طرح «عمل و عکس العمل» بود. وی به جدّ معتقد بود هر «عملی» که در صحنه زندگی به وقوع می پیوندد، «عکس العمل» آن نیز دیر یا زود ظهور خواهد یافت . آن چه او را به این باور رسانده بود، حوادث اطمینان آوری بود که در زندگی خویش و دیگر اصناف مردم ، شاهد آن ها بوده و مشاهده کرده بود که چگونه دست خداوندی از آستین «عکس العمل»ها بیرون می آید و زندگی انسان ها را شکل و آرایش می دهد. |
|
درست از همین منظر، وی قانون «عمل و عکس العمل (کنش و واکنش)» را یکی از براهین اثبات ـ و لااقل ـ وجود ماوراءالطبیعه ذکر می کرد و تأکید زیادی روی این قانون داشت . حتی در برخی از سخنرانی ها و برخی جلسات خصوصی ، درباره این اندیشه علمی ، طرح عملی پیشنهاد کرده ، آن را یکی از مهم ترین عوامل سازندگی های انسانی ذکر کرده است . حال، بشنوید از زبان خود استاد: |
![]() |
داستان کنش و واکنش (عمل و عکس العمل) به اندازه ای ]گسترده و دارای[ نمونه های زیاد است که اصلاً آدم نمی داند به کدام یک اشاره کند. یا سبو یا خم می یا قدح باده کنند یک کف خاک در این میکده ضایع نشود
*** این جهان کوه است و فعل ما ندا ســـوی ما آید نــــداهـا را صـــــدا کُل نَفْس بِما کَسَبَت رَهینَه (هر کسی در گروِ دستاورد خویش است ). این قانون کنش و واکنش (عمل و عکس العمل ) را که عرض کردم ، در تاریخ فقط برای هشدار است تا بدانید عدالت الهی پشت پرده است و این جا (عرصه طبیعت ) جای ]انتقام خدا[ نیست .
|
|
ی ـ یکی از تفکراتی که نشان می دهد استاد جعفری به مباحث جدید در نظام بین الملل توجه تام و کافی داشت ، مطالعات دامنه دار و تحقیقات ایشان در زمینه حقوق بشر است . در اواسط قرن بیستم ، منشوری در سطح جهانی مطرح شد که از حقوق مشترک انسان ها سخن می گفت ، بالطبع او نیز مایل بود از آن آگاهی یابد. از این رو، تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر را از دیدگاه اسلام و غرب در ردیف کاری خویش قرار داد و به پژوهش پرداخت . |
![]() |
نمود بارز آن را در کتابی با همین نام با گرایش تطبیقی دو نظام ، و نمودهای غیر بارز آن در مصاحبه های شخصیت های خارجی با استاد در کتاب «تکاپوی اندیشه ها»، «ترجمه و تفسیر نهج البلاغه» و «تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی» قابل مشاهده است . در مجموع ، وی حقوق بشر را تکاپویی جالب می دید که هنوز به ثمر نرسیده، نیازمند اصلاحاتی دیگر است . ک ـ علاقه مندان آثار استاد جعفری به خوبی واقفند که اغلب ، ایشان پس از ورود به یک مبحث ، بلافاصله یا پس از مدتی کوتاه ، مباحث متنوعی را مطرح می کرد. این وضعیت ، به گونه ای بود که خواننده عادی ، رشته اصلی مطلب را از دست می داد و حیران و لب گزان ، در جست وجوی یافتن ارتباط نهانی میان این مباحث متنوع برمی آمد. شاید هم اگر کم حوصله تر بود، کتاب را می بست و از ادامه مطالعه آن منصرف می شد. به نظر می رسد، عمده علل طرح مباحث متنوع از سوی ایشان ، دو علت زیر است : 1 - او به محققان و صاحب نظران توصیه می کرد که در بررسی یک موضوع ، چنان چه آن منظر و دیدگاه خاصی که از آن بر موضوع مورد تفکر می نگرند، کمکی به روشن شدن و حل موضوع نمی کند، منظر و دیدگاه را تغییر دهند. تعبیر خاص وی در این موارد، واژه «عینک» بود. ایشان معتقد بود: اگر «عینک حقوقی» نمی تواند باعث رفع ابهام شود، باید مثلاً «عینک هنری» بر چشم زد. خود استاد، بیش از همه ، از چنین قاعده ای تبعیت می کرد. از این رو، در طرح یک موضوع خاص ، عینک های گوناگونی بر چشم زده، آن موضوع را از مناظر گوناگونی مورد توجه و بررسی قرار می داد. از آن جا که در طول مباحث ، اغلب ، تعویض «عینک»ها برای اشخاصی که مطالعه و آمادگی کمتری داشتند، مشخص نمی شد، توهّم و خلط مبحث پیش می آمد. به خصوص اگر توجه کنیم که برای بررسی هر موضوع ، از هر منظر و با هر عینکی ، مقدماتی خاص برای ورود به بحث لازم است . 2- در شخصیت هایی که علم ایشان ، ثمره آگاهی های والاتری است که «معرفت» نام دارد، کلام که نمایانگر تفکراتی جدا از تفکرات معمولی است ، تابع قواعد مرسوم طرح موضوعات ، در علوم تجربی و منطق و علوم انسانی نمی شود. معمول چنین است که ذهن ، برای بیان مطالب مربوط به موضوعات معمولی مورد تفکر، کلمات را به استخدام موضوع درمی آورد. چنین وضعیتی ، در بیان آگاهی های عمیق حاصل از «معرفت»، شکلی دیگرگونه می یابد. در این موارد، به این علت که عظمت موضوع مورد تفکر، ذهن را در فروغ خود خیره می کند، به ناچار ذهن حقیقت دریافت شده را بر کلمات تطبیق می دهد. بر این اساس، ذهن در بیان حقیقت ناب توسط الفاظ ـ که وسیله انتقال ما فی الضمیر است ـ نارسا می شود. |
سید مهدی میرمیران